عشق جذاب
پارت ۳
النا :داشتم به سمت عمارت میرفتم که یهو یکی مزاحمم شد یه مرده بود انگار خبرنگار بود ولی خیلی هیز بود
÷خوب فک کنم خوش یکم خوشگذرونی اشکال نداره (پوزخند)
(بادیگارد ها اینجا نیستن چون النا خودش گفته میاد )
النا:برو گمشو مرتیکه حرومزاده وگرنه به پدرممیگم(ترسیده)
"مرده نزدیک النا میشه و وقتی که میخواد ببوستش و بهش ت.جاوز کنه ..."
النا ویو
داشت نزدیکممیشد که یهو یکی اونو ازم دور کرد و شروع به زدنش کرد خیلی ترسیده بودم یه مرد قد بلند (بچه ها مدل موی کوک همین عکس فیکه )
با موهای که جلوی چشماش ریخته بود واقع جذاب بود و دلم یلحظه آب شد که اومد طرفم
کوک :حالتون خوبه ؟
النا :ممنون..... که نجات..م دادید (لکنت و ترس )
کوک :خواهش میکنم ببینم شما دختر جناب کیم نیستین
النا :(بلند میشه از زمین چون افتاده بود ) اوههه بله واقع ممنون که نجاتم دادین چطور میتونم جبران کنم (لبخند )
کوک :به موقعش میفهمی (زیر لب )
النا : بله؟؟؟
کوک :اوهه خوب قابل نداشت و نیازی نیست کاری بکنید
النا :......
النا :داشتم به سمت عمارت میرفتم که یهو یکی مزاحمم شد یه مرده بود انگار خبرنگار بود ولی خیلی هیز بود
÷خوب فک کنم خوش یکم خوشگذرونی اشکال نداره (پوزخند)
(بادیگارد ها اینجا نیستن چون النا خودش گفته میاد )
النا:برو گمشو مرتیکه حرومزاده وگرنه به پدرممیگم(ترسیده)
"مرده نزدیک النا میشه و وقتی که میخواد ببوستش و بهش ت.جاوز کنه ..."
النا ویو
داشت نزدیکممیشد که یهو یکی اونو ازم دور کرد و شروع به زدنش کرد خیلی ترسیده بودم یه مرد قد بلند (بچه ها مدل موی کوک همین عکس فیکه )
با موهای که جلوی چشماش ریخته بود واقع جذاب بود و دلم یلحظه آب شد که اومد طرفم
کوک :حالتون خوبه ؟
النا :ممنون..... که نجات..م دادید (لکنت و ترس )
کوک :خواهش میکنم ببینم شما دختر جناب کیم نیستین
النا :(بلند میشه از زمین چون افتاده بود ) اوههه بله واقع ممنون که نجاتم دادین چطور میتونم جبران کنم (لبخند )
کوک :به موقعش میفهمی (زیر لب )
النا : بله؟؟؟
کوک :اوهه خوب قابل نداشت و نیازی نیست کاری بکنید
النا :......
- ۶.۶k
- ۱۹ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط